مژده مواجی – آلمان
مشغول خواندن ایمیلهایم بودم که تلفن زنگ زد. گوشی را برداشتم.
– میخواهم دورۀ تخصصی سهساله را بگذرانم. کِی میتوانم پیش شما بیایم که برایم رزومه و درخواست بنویسید تا برای تقاضا به مراکز مربوطه اقدام بکنم؟
طی چند هفتهٔ اخیر این دومین تماس تلفنی مشابه بود. هر دو همسن بودند. در یک مدرسه درس خوانده بودند و تمایل داشتند دورهٔ تخصصی سهساله را در بخش درمانی بگذرانند. در چهرههای جوان هر دوشان چشمهای بادامی قهوهایرنگی میدرخشند که در میان روسری جا گرفته است. هر دو در افغانستان به دنیا آمدهاند، در ایران دوران کودکی را گذراندهاند و در آلمان دوران نوجوانی را. اولی شالی را شلوول سر میکند. دومی روسری را محکم به دور سرش میپیچد طوریکه حتی یک تار مویش هم شانسی برای سرک کشیدن از زیر آن را ندارد. اولی دو برادر کوچک دبستانی دارد. دومی دو برادر بزرگتر از خودش دارد. برادرانی که از مراجعانم بودند و بارها با آنها بهخاطر دست برداشتن از کنترل خواهرشان بحث کرده بودم.
در تقویم کاریام نگاه کردم و به آنها وقت دادم:
– تمام مدارکتان را با خودتان بیاورید؛ مدرک پایانی مدرسه، کارآموزی، عکس، کارت شناسایی،…
اولی بهموقع سر قرار حاضر شد، با همان روسری شلوول. بعد از تمام شدن کارهای نوشتاری، عکس پرسنلیاش را که بدون روسری گرفته بود، در کامپیوتر ضمیمهٔ رزومهاش کردم. تمام مدارک برای فرستادن درخواست برای دورهٔ فیزیوتراپی از طریق ایمیل یا پست، آماده شد.
دومی نیز سر وقت به دفترم آمد. آخرین درخواست و رزومهای را که برای دورۀ منشیگری مطب مدتها پیش نوشته بود، روی فلاش داشت. در عکس پرسنلیاش روسری به سر داشت؛ همانگونه که همیشه بود. فلاش را به کامپیوتر وصل کردم و تغییراتی در رزومه دادم. در حالی که درخواست جدیدی برایش مینوشتم، با نگاهی مضطرب گفت:
– خودم مدتی پیش چند تا درخواست برای دورۀ منشیگری مطب فرستادهام، اما جواب منفی گرفتم. فکر نمیکنید شاید بهخاطر پوشش سر باشد؟
– باید درخواستهای بیشتری بفرستی و حوصله داشته باشی. برای منشیگری در مطب بعضی از پزشکها تمایلی به حضور منشی با پوشش سر ندارند، چون یونیفرمِ مخصوص تعیینشدهای برای این کار دارند و پوششهای اضافی را مغایر با رعایت نکات بهداشتی میدانند. پزشکهایی هم هستند که پوشش سر را تبلیغ مذهب در محل کار میدانند. برای بعضی از پزشکهای دیگر شاید روسری موضوع مهمی نباشد، اما او از دید بیمارانش باید تصمیم بگیرد. اینکه با آمدن منشی روسریبهسر در مطب، شاید از تعداد بیمارانش کم شود. این وضعیت را میتوانی با زنی اروپایی مقایسه کنی که در افغانستان با یک پیراهن تابستانی بدون آستین ظاهر شود. یکی را نشانۀ بیحیایی میدانند و دیگری را نشانه توسریخور بودن. پیش داوریها همهجای دنیا هستند.
در گوگل لیستی از مطب پزشکهایی را که در محلههایی قرار دارند که ساکنان مسلماننشین بیشتری دارند، پیدا و چاپ کردم و پیشنهاد دادم که بیشتر به آنها درخواست بفرستد.
برای اولی بعد از چند روز اولین دعوتنامه برای مصاحبه در دورهٔ فیزیتراپی آمد. خبری خوب. قبل از رفتن به مصاحبه، به دفترم آمد تا او را برای حضورش در آنجا آماده کنم. با هم در مورد توجه به نوع پوشش، معرفی خودش، زبان بدن و متقاعد کردن آنها در مورد انگیزه و قدرت بدنیاش و نداشتن مشکل در تماس نزدیک با بیماران برای رشتهٔ فیزیوتراپی صحبت کردیم.
در مورد دومی، اما باید درخواستهای بیشتری را میفرستادیم و منتظر دعوت برای مصاحبه میشدیم؛ روندی که صبری طولانی را میطلبد.